بانک کشاورزی عقیم در سامانه بازارگاه؛ هیاهویی برای هیچ / داد معاونت امور دام هم در آمده
مدت ۲ سال است که از احداث و راهاندازی سامانه بازارگاه میگذرد و و عملکرد بسیار ضعیف بانک کشاورزی بعنوان متولی اصلی آن در مدیریت، به روز رسانی و رفع مشکلات این سامانه کاملا نمایان است.
نگارش: محمد مسعودی – روزنامهنگار
بانک کشاورزی بهعنوان یکی از بازوان وزارت جهاد کشاورزی در سالیان گذشته خود را بهعنوان متولی اصلی مالی بخش کشاورزی کشور معرفی نموده است و بسیاری از بهرهبرداران و تولیدکنندگان را با ترغیب، به استفاده از امکانات مالی خود سوق داده است، رویه ای که لازم است اما کافی نیست. بانک ضمن ارائه خدمات مالی به تأمینکنندگان بخش کشاورزی در مواقعی که آنها درگیر مشکلات هستند بهجای حمایت از ایشان مانند سایر بانکها بر اساس الگوی بانک مرکزی با مشتریان خود برخورد کرده و عملاً چیزی که شاهد آن هستیم؛ یدک کشیدن نام کشاورزی در پس بانک میباشد و کمترین حمایت از تولیدکنندگان را به منصه ی ظهور رسانده است، اثبات این فرضیه «نحوه اجرا و مدیریت بر سامانه بازارگاه» است که در این مقاله سعی بر نقد عملکرد بانک کشاورزی در این سامانه داریم.
سامانه بازارگاه در سال ۹۷ بهمنظور ساماندهی بازار نهادهها در حالی شکل گرفت که به نوعی زیرساخت کافی در وزارت جهاد کشاورزی در این خصوص وجود داشت، درست یک سال قبل یعنی سال ۹۶ اتحادیه تعاونیهای کارخانجات خوراک دام، طیور و آبزیان کشور با همکاری معاونت امور دام وزارت جهاد کشاورزی و عاملیت بانک سپه با هدف یکپارچهسازی اطلاعات و ساماندهی کارخانجات خوراک در سراسر کشور؛ سامانهای تحت عنوان «سامانه اطلس» کارخانجات را راهاندازی نمودند.
این سامانه بهعنوان اولین سامانه جامع کارخانجات خوراک دام، طیور و آبزیان کشور همزمان با نمایشگاه صنعت خوراک دام، طیور و آبزیان کشور موسوم به IranFeed Expo توسط چهار تن از معاونان محمود حجتی وزیر وقت جهاد کشاورزی شامل مرتضی رضایی؛ معاون امور تولیدات دامی، علیرضا رفیعی پور؛ رییس سازمان دامپزشکی کشور، حسین شیرزاد؛ رییس سازمان تعاون روستایی و شاهرخ رمضاننژاد؛ رییس روابط عمومی وزارت جهاد کشاورزی افتتاح شد.
همزمان با ورود ارز ترجیحی به ادبیات اقتصادی کشور، بانک کشاورزی عرصه را برای ورود به بازار شیرین مالی در این بین فراخ دید و با ارائه طرح «سامانه بازارگاه»، با هدف ساماندهی به بازار نهادهها و جلوگیری از انحراف در واردات و توزیع نهادهها در سطح کشور پا به این عرصه گذاشت.
در ابتدای راهاندازی، سامانه بالطبع دچار مشکلات زیربنایی بود و عدم درک صحیح برنامهنویسان از آنچه در بازار خوراک دام و طیور رخ می دهد، کاملاً مشهود بود. اما ایرادی که به نحوه شروع فعالیت سیستم وارد بود، این بود که با وجود سرمایهگذاری مالی و صرف وقت در بدنه وزارت جهاد کشاورزی در راه اندازی سامانه «اطلس»، «بازارگاه» محلی از اعراب نداشت. زیرا عملاً مدیریت «سامانه اطلس» در اختیار معاونت امور دام قرار داشت و این چرخش بی هدف به سمت «بازارگاه» شائبه های اعمال نفوذ بانک کشاورزی را قوت می بخشید، چراکه متولی مالی «اطلس» بانکی به غیر کشاورزی بود و مدیران وقت بانک نمیخواستند بانکی به غیر از کشاورزی از مزایای این طرح بهرهمند شود.
در هر صورت بازارگاه توسط وزارت جهاد کشاورزی به بهره برداری رسید و طبیعتاً سیاستگذاران نمیخواستند منابع بخش کشاورزی خارج از خانواده، در جای دیگری مصروف شود، ایرادی از این دست به ایشان وارد نیست، اما آنچه جای اشکال دارد انحصارگرایی بانک کشاورزی و عدم صلاحیت فنی در مدیریت، برنامهنویسی و راهبرد آتی سامانه است و اصراری که بر تکروی در این زمینه دارند در جای خود سوال برانگیز است.
نقاط ضعف بازارگاه را میتوان از چند منظر بررسی کرد:
الف) عدم امکان سنجی مناسب در طراحی سامانه
زمانهاییکه جوانتر بودم و در رشته نرمافزار تحصیل میکردم، اساتید درس طراحی نرمافزار، امکانسنجی را از اولویت های اساسی طراحی یک سیستم میدانستند و تأکید داشتند مطالعه در خصوص وضعیت جاری که بهصورت دستی انجام میشود می تواند به راهبرد بهتر سیستم در آینده کمک نماید و هرچه مطالعه و امکان سنجی در مورد طراحی سیستم کامل تر باشد، سیستم در آینده نقص کمتری خواهد داشت.
اینکه چه نیازی را قرار است با سیستمی کردن مرتفع کنیم از اهمیت بالایی برخودار است، طراح نرمافزار بایستی جامعه و محیط عملیاتی ای که قرار است نرمافزار در آن اجرا شود به خوبی بشناسد تا بتواند تمام جزئیات آن را به درستی درک و در نهایت طراحی نماید. طراح بایستی مشکلات را پیش از مرحله برنامه نویسی شناسایی نموده و در مراحل طراحی آنها را مرتفع نماید که به این مجموعه الگوها و روش های پیش تولید نرم افزار، امکان سنجی اطلاق میشود.
مهندسی سیستم، تجزیه و تحلیل و طراحی همگی بعد از مرحله امکان سنجی با امکان ایجاد آزمون، سعی در رفع نواقص احتمالی آتی سیستم دارند و در نهایت بعد از آزمونهای مختلف کار برنامهنویسی سیستم آغاز میشود. البته که طراحی سیستم در خلال دو دهه گذشته دستخوش تغییر و تحولات زیادی شده و روشهای نوین برنامهنویسی اعم از «شی گرا» و «مولفه گرا»، جای خود را به روشهای معمول و متداول گذشته مانند «ساخت یافته» داده است.
ولی با این حال، سیستمی میتواند موفقتر عمل کند که در مراحل اولیه امکان سنجی و طراحی، متناسب با نیازها را به درستی و با دقت بالایی انجام داده باشد؛ پدیدهای که اکنون در سامانه بازارگاه با آن مواجه هستیم نشان از ضعف مطلق در این زمینه را دارد و طراحان این سامانه حتی کوچکترین نیازهای بخش تولیدکنندگان، واردکنندگان و بهرهبرداران و حتی سیاستگذاران بخش را نمی توانند به درستی توسعه دهند و در این بخش ضعف بزرگی نمایان است.
سامانه بازارگاه، قدم به قدم که پیش میرود ضعفهای آن عریان تر میشود، به قدری سیستم کند و خارج از کنترل برنامهنویسان شده که کوچکترین تغییر سرویسی در آن، هفته ها، بلکه ماهها زمان می برد و ضعف طراحی آن کاملا مشهود است و حتی تحمل کوچکترین بهروزرسانی را در سرویسهای خود ندارد و کلا رد پایی از انعطاف پذیری در آن نمایان نیست.
ب) ضعف در تحقق نیازهای بخش تولید
وقتی با دقت بیشتری به بازارگاه، روندها، جریانات و نحوه فعالیت آن نگاه میکنیم به این نتیجه میرسیم که بیشتر شبیه یک سیستم حسابداری است و کاربرد و نحوه فعالیت آن بیشتر آماری است تا کاربردی. الحق که در بحث آمار و اطلاعات مربوط به میزان تخصیص نهاده در بین استانها به درستی عمل میکند و این بخش را به راحتی رصد میکند.
اما هدف از اجرای این سامانه چیزی فراتر از اینهاست، ساماندهی بازار نهادهها یکی از اهدافی بود که هیچگاه در این سامانه محقق نشد. نیازهای مرغداران، دامداران، کارخانجات خوراک در این سامانه بهدرستی پیش بینی نشده است و اصولاً طراحان سیستم هیچگونه آشنایی با مقوله تولید در بخش دام و طیور نداشته اند، البته قرار بود با گذشت زمان بسیاری از این مشکلات مرتفع شود، اما به دلیل آنچه در بالا ذکر شد نه تنها این امر صورت نگرفت بلکه مشکلات آن به مروز بزرگ، و بزرگتر شدند.
بیش از ۲۵ هزار واحد مرغداری گوشتی، ۲۵۰۰ واحد مرغداری تخمگذار، یک میلیون و دویست هزار دامدار و بالغ بر ۷۲۰ کارخانه خوراک در کشور با مشکلات عدیدهای در ارتباط با سامانه بازارگاه دست و پنجه نرم میکنند که جمعاً به تقریب چیزی حدود ۱٫۲۲۸٫۲۲۰ بهرهبردار هستند. با فرض محال که بخش پشتیبانی سامانه بتواند روزانه ۱۰۰ بهرهبردار را در ۳۰۰ روز کاری درسال پاسخگویی نماید، حدود ۴۰ سال زمان میبرد تا بخش فنی بازارگاه بتواند پاسخگوی مشکلات همه بهرهبرداران کشور باشد. نگارنده که امیدی به دیدن زمستان ۱۴۴۰ برای رفع مشکلات بازارگاه ندارد اما باید منتظر بود و دید تا چه روزی بالاخره این مشکلات مرتفع خواهد شد، در حالی که با استفاده از پتانسیل تشکل ها این امر به راحتی قابل پیگیری و رصد هستند.
ج) عدم استفاده از پتانسیل تشکلها
یکی از بزرگترین نقاط ضعف بازارگاه که در یادداشتهای گذشته نیز به آن پرداختم، عدم توجه به نقش تشکلها در بخش نهادههای دامی بود، تشکلها که پتانسیل، پیشینه و تجربه دیرینهای در توزیع در سطح کشور از ابتدای پیروزی انقلاب دارند، در این سامانه محلی از اعراب ندارند و هیچگونه نقشی برای آنان در نظر گرفته شده است.
تشکلهای ملی با ارتباط تنگاتنگی که با بدنه تولید دارند، بهراحتی میتوانستند در اجرای موفق سیاستهای بازارگاه نقش کلیدی ای ایفا کنند و به آرامش بخشی و نظمدهی به این بازار کمک قابل توجهی نمایند. متاسفانه، نه تنها جایگاهی برایشان در نظر گرفته نشد، بلکه طراحان سامانه فوق، حتی یک جلسه را با آنان در خصوص مشکلات موجود در صنعت برگزار نکردند و بازهم طراحان با چشمانی کاملا بسته، سیستمی را طراحی کردند که تمام حفرههای موجود در آن برای تشکلها عیان بود، هست و خواهد بود.
د) ضغف در سیستم امنیتی
عصر یکی از روزهای اواسط مهرماه ۹۹، به ناگاه خبرهایی از یکی از استانهای شمال شرقی کشور منتشر شد مبنی بر تخصیص بدون محدودیت وزنی نهاده، برای بهرهبرداران اعم از مرغداران و دامداران، خبری که شاید به فاصله کمتر از یک ساعت در کل کشور پخش شد و فردای آن روز مسئولین فنی سامانه بازارگاه با دست پاچگی اعلام داشتند «چند روزی است که سامانه بازارگاه از دسترس خارج شده است». این درحالیاست که اگر چنین اتفاقی افتاده بود، حتماً باید از قبل اطلاع رسانی در سطح کشور صورت می گرفت.
جالب این بود که علیرغم کتمان دلیل اصلی این اختلال، بسیاری از خریداران در روز مذکور، خرید خود را نهایی و دریافت نمودند.حتی با گذشت چندماه از حادثه فوق، مسئولین بانک کشاورزی هنوز هم از اظهار نظر در این خصوص طفره می روند. نگارنده معتقد است که هنوز سامانه بطور جدی از لحاظ امنیتی در محک جدی قرار نگرفته و آنچه در مهرماه رخ داد، قطعا حمله سایبری و یا هک سامانه بود که به دلیل ضعف در سیستمهای امنیتی، چند ساعت پس از حمله رصد شده و متولیان بازارگاه، برای جلوگیری از گلآلود شدن جو حاکم، تصمیم به سکوت در این خصوص گرفته شده است.
هـ) ضعف در سیستم پشتیبانی
بر کسی پوشیده نیست که یکی از نقاط قوت هر بنگاهی پشتیبانی و خدمات پس از فروش آن است که بتواند در اسرع وقت نسبت به حل مشکلات جاری کاربران اقدام اصلاحی انجام دهد.
متأسفانه در بانک کشاورزی تنها دو نفر مسئول پشتیبانی و پاسخگویی فنی این سامانه با یک خط تلفن به شماره ۰۲۱۸۸۲۴۵۰۷۱ هستند که آن هم هیچگاه در دسترس نیستند و این نقطه ضعف هنوز هم بعد از تذکرهای کتبی و شفاهی رفع نشده است.
حتی ضعف در پشتیبانی و به روز رسانی برای خود بدنه ی وزارت کشاورزی هم مشهود است و ۱۱ بند مشکلاتی را که معاونت امور دام در تیرماه سال جاری به مسوولین فنی گزارش داده بود و قول رفع آن تا اواسط دی ماه داده شده بود هنوز برقرار است، کار به جایی رسیده که داد معاونت امور دام هم درآمده است.
و) ضعف در پاسخگویی
بهرهبرداران و واردکنندگان از سامانه بازارگاه حتی رضایت نسبی هم ندارند و هر روز این سامانه با مشکلی تازه روبرو میشود و یکی از نقاطی ضعف در بازارگاه به چشم میخورد این است که متأسفانه هیچ سخنگویی ای ندارد، نه بانک کشاورزی، نه روابط عمومی و حتی مدیران ارشد در خصوص آن هیچ اظهاری نظر نمیکنند و ظاهراً مسوولیت پاسخگویی به این مشکلات در بانک کشاورزی بر عهده کسی نیست و بدون متولی رها شده است. بدلیل الزام بهره برداران به استفاده از آن و بی رقیب بودن در ارائه خدمات، کسی هم زحمتی به خود نمیدهد تا پاسخگوی سؤالات متعدد صنعت خوراک کشور باشد، در حالی که این بخش باید پاسخگوی تولید و تامین پروتئین مرغوب برای جامعه باشد.
ز) ضعف در سیستمهای مالی و حسابداری
علیرغم گردش بالای مالی روزانه این سامانه، متأسفانه باز هم به دلیل سطح پایین دانش مالی طراحان سیستم، بازارگاه بهصورت حجرهای اداره میشود و بسیاری از تراکنشهای فروش فرجام مشخصی ندارند. بهعنوان مثال، یکی از مشکلاتی که بسیاری از بهرهبرداران با آن مواجه هستند این است که میزان اعلام بار با امکان خرید توسط بهرهبرداران تناسب ندارد. به این صورت که مثلاً برای یک مرغدار ۲۷ تن بار تخصیص مییابد، درحالیکه سرویس حمل و نقل جادهای امکان بارگیری بیش از ۲۵ تن را ندارد. در هنگام خرید مرغدار هزینه ۲۷ تن را میدهد ولی ۲۵ تن کالا بیشتر برایش ارسال نمیشود. این ۲ تن اضافه در حساب مرغدار به عنوان سهمیه دریافت شده درج می گردد، در حالی که مکانیزم مالی روشنی برای عودت و تسویه حساب این مبلغ باقی مانده به حساب خریداران وجود ندارد. با پیگیریهای بسیاری از این بهرهبرداران مشکل عدم امکان بسته شدن و تعیین تراز مالی از سوی بازارگاه دلیل اصلی این پدیده عنوان شده است. حال شما حساب کنید اگر تمام یکمیلیون و دویست هزار بهرهبردار فقط یک تن اختلاف داشته باشند، سیستم دارای چه گپ عظیمی میباشد؟
اکنون بعد از گذشت ۲ سال از راهاندازی سامانه بازارگاه و علیرغم انعکاس مشکلات بهرهبرداران در بخشهای مختلف تولید، هنوز مشکلات بسیاری پابرجاست که نشان میدهد این سامانه از توانایی کامل در مدیریت توزیع نهادهها برخوردار نیست و سرنوشت تولید سالیانه بیش از ۶/۲ میلیون تن گوشت مرغ، ۸۶۰ هزار تن گوشت قرمز، یک میلیون تن تخممرغ و نیز بیش از ۱۰ میلیون تن خوراک دام در گرو سامانهای است که حفرههای زیادی دارد.
ط) انحصارگرایی بانک کشاورزی
بانک کشاورزی علیرغم گردش مالی روزانه بیش از یک تریلیون ریال در سامانه بازارگاه که سود سرشاری را برای این بانک به همراه دارد و رتبه اعتباریاش را ارتقا می بخشد، توجه چندانی به این سامانه ندارد. دیدگاهی که در این بین حاکم است، نگاه از بالا به پایین و رعیت و اربابی است.
این بانک در حالی از مسوولیت بازارگاه شانه خالی میکند که قانوناً باید پاسخگوی بخش توزیع نهادهها در کشور باشد. علیرغم شعار تبلیغاتی بانک که «بانک کشاورزی را بانکی پیش رو در توسعه بانکداری الکترونیک» عنوان میکرد آنچه امروز شاهد آن هستیم و آنچه در سامانه بازارگاه رخ داده است تمام تصورات قبلی ما را به هم ریخته است.
مدیران بانک حتی جرأت آن را ندارند که ضعف خود در مدیریت و به روز رسانی استراتژیک ترین سامانه عملیاتی کشور که به طور مستقیم با معاش مردم سروکار دارد، اقرار نمایند و حتی غرور مدیران بانک این اجازه را نمیدهد که وقتی به مشکل در توسعه یک چنین سیستمی برمیخورند؛ بخشی از کار را برون سپاری نمایند و یا از کارشناسان دیگر بانکهای دارای تجربه در این خصوص که تجربیات مشابهی دارند، کمک بگیرند. درحالیکه این امر رویهای مرسوم در دنیاست و شرکتهای آی تی با تشکیل کنسرسیوم های مشترک و یا برون سپاری بخشی از برنامهها به دیگران به توسعه کامل سیستم خود کمک میکنند. اما ظاهراً مدیران بانک کشاورزی به بازارگاه به چشم قُلکی نگاه میکنند که فقط قرار است پول بانک را ذخیره نماید و نگاه کاربردی به آن ندارند و دلیل این امر هم یکهتازی بانک کشاورزی در توسعه بازارگاه است.
سخن آخر:
هرچند شاید این سخنان به مذاق مدیران بانک کشاورزی خوش نیاید اما ارائه یک سامانه با طراحی اولیه ضعیف، فشار بر وزارت جهاد کشاورزی برای قبولاندن آن به بدنه تولید کشور، عدم پاسخگویی و شفافیت در به روز رسانی این سامانه علیرغم گذشت ۲ سال از راهاندازی آن، بسیاری از بخشهای تولید کشور من جمله کارخانجات خوراک دام، طیور و آبزیان کشور را به ورطه تعطیلی کشانده است. مدیران بانک کشاورزی با اتکا به خودرأیی و بستن گوش خود روی صدای متخصصان بخش خوراک کشور و عدم اعمال نقطهنظرات ایشان در مدیریت و راهبرد این سیستم، عملاً بازارگاه را به پاشنه آشیل و چشم اسفندیار صنعت خوراک کشور تبدیل کرده اند.
اگر بانک کشاورزی بخواهد با همین رویه سامانه بازارگاه را مدیریت نماید، در چند ماه پیش رو قطعاً صنعت دام و طیور کشور به دلیل وابستگی به صنعت خوراک در معرض ورشکستگی قرار خواهد گرفت، مدیران این بانک باید زود دست بهکار شوند و مشکلات عدیده بازارگاه را در مشورت با کارشناسان و تعامل با کارشناسان فنی دیگر بانکها و بخش خصوصی مرتفع نمایند و اگر می بینند که از عهده مدیریت این سامانه برنمیآیند، باید مدیریت آن را بهدست کاردان دیگری بسپارند و بیش از این چهره بانک کشاورزی را با آن قدمت دیرینه مخدوش ننمایند.
دیر یا زود مشکل نهادهها به سر خواهد آمد و آنچه باقی میماند، اثری است که بانک کشاورزی در اذهان بهرهبرداران بخش دام و طیور کشور حک کرده است که امیدواریم ذهنیت بخش تولید کشور به بانک کشاورزی با این رویه ای که بانک در پیش گرفته است، تغییری نکند.
گرچه اعتقاد دارم رسالت بازارگاه در این بازار آشفته بر این بوده تا نهادهها به دست مصرفکننده واقعی آن برسد و این رسالت بسیار ارزشمند و مهمی است، بانک کشاورزی نتوانست نقش دایه مهربان تر از مادر را برای صنعت خوراک کشور به درستی بازی کند ولی باید دید که آیا میتواند نقش پدر دلسوز را برای بازارگاه ایفا نماید یا خیر؟ آیندگان در این خصوص قضاوت خواهند کرد.